יהוה אלהי אתה--ארוממך אודה שמך כי עשית פלא עצות מרחק אמונה אמן | 1 |
ای یهوه تو خدای من هستی پس تو راتسبیح میخوانم و نام تو را حمدمی گویم، زیرا کارهای عجیب کردهای وتقدیرهای قدیم تو امانت و راستی است. | ۱ |
כי שמת מעיר לגל קריה בצורה למפלה ארמון זרים מעיר לעולם לא יבנה | 2 |
چونکه شهری را توده و قریه حصین را خرابه گردانیدهای و قصر غریبان را که شهر نباشد و هرگز بنا نگردد. | ۲ |
על כן יכבדוך עם עז קרית גוים עריצים ייראוך | 3 |
بنابراین قوم عظیم، تو را تمجید مینمایند وقریه امت های ستم پیشه از تو خواهند ترسید. | ۳ |
כי היית מעוז לדל מעוז לאביון בצר לו מחסה מזרם צל מחרב כי רוח עריצים כזרם קיר | 4 |
چونکه برای فقیران قلعه و به جهت مسکینان درحین تنگی ایشان قلعه بودی و ملجا از طوفان وسایه از گرمی، هنگامی که نفخه ستمکاران مثل طوفان بر دیوار میبود. | ۴ |
כחרב בציון שאון זרים תכניע חרב בצל עב זמיר עריצים יענה | 5 |
و غوغای غریبان را مثل گرمی در جای خشک فرود خواهی آورد و سرودستمکاران مثل گرمی از سایه ابر پست خواهدشد. | ۵ |
ועשה יהוה צבאות לכל העמים בהר הזה משתה שמנים משתה שמרים שמנים ממחים שמרים מזקקים | 6 |
و یهوه صبایوت در این کوه برای همه قوم هاضیافتی از لذایذ برپا خواهد نمود. یعنی ضیافتی از شرابهای کهنه از لذایذ پر مغز و از شرابهای کهنه مصفا. | ۶ |
ובלע בהר הזה פני הלוט הלוט על כל העמים והמסכה הנסוכה על כל הגוים | 7 |
و در این کوه روپوشی را که برتمامی قومها گسترده است و ستری را که جمیع امتها را میپوشاند تلف خواهد کرد. | ۷ |
בלע המות לנצח ומחה אדני יהוה דמעה מעל כל פנים וחרפת עמו יסיר מעל כל הארץ--כי יהוה דבר | 8 |
و موت را تا ابدالاباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشکها را از هرچهره پاک خواهد نمود و عار قوم خویش را از روی تمامی زمین رفع خواهد کردزیرا خداوند گفته است. | ۸ |
ואמר ביום ההוא הנה אלהינו זה קוינו לו ויושיענו זה יהוה קוינו לו נגילה ונשמחה בישועתו | 9 |
و در آن روز خواهند گفت: «اینک این خدای ما است که منتظر او بودهایم و ما را نجات خواهدداد. این خداوند است که منتظر او بودهایم پس از نجات او مسرور و شادمان خواهیم شد.» | ۹ |
כי תנוח יד יהוה בהר הזה--ונדוש מואב תחתיו כהדוש מתבן במי (במו) מדמנה | 10 |
زیراکه دست خداوند بر این کوه قرار خواهد گرفت وموآب در مکان خود پایمال خواهد شد چنانکه کاه در آب مزبله پایمال میشود. | ۱۰ |
ופרש ידיו בקרבו כאשר יפרש השחה לשחות והשפיל גאותו עם ארבות ידיו | 11 |
و او دستهای خود را در میان آن خواهد گشاد مثل شناوری که به جهت شنا کردن دستهای خود را میگشاید وغرور او را با حیله های دستهایش پست خواهدگردانید. | ۱۱ |
ומבצר משגב חומתיך השח השפיל הגיע לארץ--עד עפר | 12 |
و قلعه بلند حصارهایت را خم کرده، بزیر خواهد افکند و بر زمین با غبار یکسان خواهد ساخت. | ۱۲ |