ויהי דבר יהוה אלי לאמר | 1 |
و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | ۱ |
בן אדם אמר לנגיד צר כה אמר אדני יהוה יען גבה לבך ותאמר אל אני--מושב אלהים ישבתי בלב ימים ואתה אדם ולא אל ותתן לבך כלב אלהים | 2 |
«ای پسر انسان به رئیس صور بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: چونکه دلت مغرور شده است و میگویی که من خدا هستم وبر کرسی خدایان در وسط دریا نشستهام، و هرچند انسان هستی و نه خدا لیکن دل خود را ماننددل خدایان ساختهای. | ۲ |
הנה חכם אתה מדנאל (מדניאל) כל סתום לא עממוך | 3 |
اینک تو از دانیال حکیم تر هستی و هیچ سری از تو مخفی نیست؟ | ۳ |
בחכמתך ובתבונתך עשית לך חיל ותעש זהב וכסף באוצרותיך | 4 |
و به حکمت و فطانت خویش توانگری برای خود اندوخته و طلا و نقره در خزاین خود جمع نمودهای. | ۴ |
ברב חכמתך ברכלתך הרבית חילך ויגבה לבבך בחילך | 5 |
به فراوانی حکمت و تجارت خویش دولت خود را افزودهای پس بهسبب توانگریت دلت مغرور گردیده است.» | ۵ |
לכן כה אמר אדני יהוה יען תתך את לבבך כלב אלהים | 6 |
بنابراین خداوندیهوه چنین میفرماید: «چونکه تو دل خود را مثل دل خدایان گردانیدهای، | ۶ |
לכן הנני מביא עליך זרים--עריצי גוים והריקו חרבותם על יפי חכמתך וחללו יפעתך | 7 |
پس اینک من غریبان وستم کیشان امتها را بر تو خواهم آورد که شمشیرهای خود را به ضد زیبایی حکمت توکشیده، جمال تو را ملوث سازند. | ۷ |
לשחת יורדוך ומתה ממותי חלל בלב ימים | 8 |
و تو را به هاویه فرود آورند. پس به مرگ آنانی که در میان دریا کشته شوند خواهی مرد. | ۸ |
האמר תאמר אלהים אני לפני הרגך ואתה אדם ולא אל ביד מחלליך | 9 |
آیا به حضورقاتلان خود خواهی گفت که من خدا هستم؟ نی بلکه در دست قاتلانت انسان خواهی بود و نه خدا. | ۹ |
מותי ערלים תמות ביד זרים כי אני דברתי נאם אדני יהוה | 10 |
از دست غریبان به مرگ نامختونان کشته خواهی شد، زیرا خداوند یهوه میفرماید که من این را گفتهام.» | ۱۰ |
ויהי דבר יהוה אלי לאמר | 11 |
و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | ۱۱ |
בן אדם שא קינה על מלך צור ואמרת לו כה אמר אדני יהוה אתה חותם תכנית מלא חכמה וכליל יפי | 12 |
«ای پسر انسان برای پادشاه صور مرثیه بخوان و وی را بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: توخاتم کمال و مملو حکمت و کامل جمال هستی. | ۱۲ |
בעדן גן אלהים היית כל אבן יקרה מסכתך אדם פטדה ויהלם תרשיש שהם וישפה ספיר נפך וברקת וזהב מלאכת תפיך ונקביך בך ביום הבראך כוננו | 13 |
در عدن در باغ خدا بودی و هر گونه سنگ گرانبها از عقیق احمر و یاقوت اصفر و عقیق سفید و زبرجد و جزع و یشب و یاقوت کبود و بهرمان و زمرد پوشش تو بود. و صنعت دفها ونایهایت در تو از طلا بود که در روز خلقت تو آنهامهیا شده بود. | ۱۳ |
את כרוב--ממשח הסוכך ונתתיך בהר קדש אלהים היית--בתוך אבני אש התהלכת | 14 |
تو کروبی مسح شده سایهگستربودی. و تو را نصب نمودم تا بر کوه مقدس خدابوده باشی. و در میان سنگهای آتشین میخرامیدی. | ۱۴ |
תמים אתה בדרכיך מיום הבראך עד נמצא עולתה בך | 15 |
از روزی که آفریده شدی تاوقتی که بیانصافی در تو یافت شد به رفتار خودکامل بودی. | ۱۵ |
ברב רכלתך מלו תוכך חמס--ותחטא ואחללך מהר אלהים ואבדך כרוב הסכך מתוך אבני אש | 16 |
اما از کثرت سوداگریت بطن تو رااز ظلم پر ساختند. پس خطا ورزیدی و من تو رااز کوه خدا بیرون انداختم. و تو راای کروبی سایهگستر، از میان سنگهای آتشین تلف نمودم. | ۱۶ |
גבה לבך ביפיך שחת חכמתך על יפעתך על ארץ השלכתיך לפני מלכים נתתיך--לראוה בך | 17 |
دل تو از زیباییت مغرور گردید و بهسبب جمالت حکمت خود را فاسد گردانیدی. لهذا تورا بر زمین میاندازم و تو را پیش روی پادشاهان میگذارم تا بر تو بنگرند. | ۱۷ |
מרב עוניך בעול רכלתך חללת מקדשיך ואוצא אש מתוכך היא אכלתך ואתנך לאפר על הארץ לעיני כל ראיך | 18 |
به کثرت گناهت وبی انصافی تجارتت مقدس های خویش رابی عصمت ساختی. پس آتشی از میانت بیرون میآورم که تو را بسوزاند و تو را به نظر جمیع بینندگانت بر روی زمین خاکستر خواهم ساخت. | ۱۸ |
כל יודעיך בעמים שממו עליך בלהות היית ואינך עד עולם | 19 |
و همه آشنایانت از میان قومها بر تو متحیرخواهند شد. و تو محل دهشت شده، دیگر تا به ابد نخواهی بود.» | ۱۹ |
ויהי דבר יהוה אלי לאמר | 20 |
و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | ۲۰ |
בן אדם שים פניך אל צידון והנבא עליה | 21 |
«ای پسر انسان نظر خود را بر صیدون بدار و به ضدش نبوت نما. | ۲۱ |
ואמרת כה אמר אדני יהוה הנני עליך צידון ונכבדתי בתוכך וידעו כי אני יהוה בעשותי בה שפטים--ונקדשתי בה | 22 |
و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: اینکای صیدون من به ضد تو هستم وخویشتن را در میان تو تمجید خواهم نمود. وحینی که بر او داوری کرده و خویشتن را در وی تقدیس نموده باشم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم. | ۲۲ |
ושלחתי בה דבר ודם בחוצותיה ונפלל חלל בתוכה בחרב עליה מסביב וידעו כי אני יהוה | 23 |
و وبا در او و خون در کوچه هایش خواهم فرستاد. و مجروحان به شمشیری که ازهر طرف بر او میآید در میانش خواهند افتاد. پس خواهند دانست که من یهوه هستم. | ۲۳ |
ולא יהיה עוד לבית ישראל סלון ממאיר וקוץ מכאב מכל סביבתם השאטים אותם וידעו כי אני אדני יהוה | 24 |
و باردیگر برای خاندان اسرائیل از جمیع مجاوران ایشان که ایشان را خوار میشمارند، خاری خلنده و شوک رنج آورنده نخواهند بود. پس خواهند دانست که من خداوند یهوه میباشم.» | ۲۴ |
כה אמר אדני יהוה בקבצי את בית ישראל מן העמים אשר נפצו בם ונקדשתי בם לעיני הגוים וישבו על אדמתם אשר נתתי לעבדי ליעקב | 25 |
خداوند یهوه چنین میگوید: «هنگامی که خاندان اسرائیل را از قوم هایی که در میان ایشان پراکنده شدهاند جمع نموده، خویشتن را از ایشان به نظر امتها تقدیس کرده باشم، آنگاه در زمین خودشان که به بنده خود یعقوب دادهام ساکن خواهند شد. | ۲۵ |
וישבו עליה לבטח ובנו בתים ונטעו כרמים וישבו לבטח בעשותי שפטים בכל השאטים אתם מסביבותם--וידעו כי אני יהוה אלהיהם | 26 |
و در آن به امنیت ساکن شده، خانهها بنا خواهند نمود و تاکستانها غرس خواهند ساخت. و چون بر جمیع مجاوران ایشان که ایشان را حقیر میشمارند داوری کرده باشم، آنگاه به امنیت ساکن شده، خواهند دانست که من یهوه خدای ایشان میباشم.» | ۲۶ |