ויבא המלך והמן לשתות עם אסתר המלכה | 1 |
پس پادشاه و هامان نزد استر ملکه به ضیافت حاضر شدند. | ۱ |
ויאמר המלך לאסתר גם ביום השני במשתה היין--מה שאלתך אסתר המלכה ותנתן לך ומה בקשתך עד חצי המלכות ותעש | 2 |
و پادشاه در روزدوم نیز در مجلس شراب به استر گفت: «ای استرملکه، مسول تو چیست که به تو داده خواهد شد ودرخواست تو کدام؟ اگرچه نصف مملکت باشدبجا آورده خواهد شد.» | ۲ |
ותען אסתר המלכה ותאמר--אם מצאתי חן בעיניך המלך ואם על המלך טוב תנתן לי נפשי בשאלתי ועמי בבקשתי | 3 |
استر ملکه جواب داد و گفت: «ای پادشاه، اگر در نظر تو التفات یافته باشم و اگر پادشاه راپسند آید، جان من به مسول من و قوم من به درخواست من، به من بخشیده شود. | ۳ |
כי נמכרנו אני ועמי להשמיד להרוג ולאבד ואלו לעבדים ולשפחות נמכרנו החרשתי--כי אין הצר שוה בנזק המלך | 4 |
زیرا که من و قومم فروخته شدهایم که هلاک و نابود و تلف شویم و اگر به غلامی و کنیزی فروخته میشدیم، سکوت مینمودم با آنکه مصیبت ما نسبت به ضرر پادشاه هیچ است.» | ۴ |
ויאמר המלך אחשורוש ויאמר לאסתר המלכה מי הוא זה ואי זה הוא אשר מלאו לבו לעשות כן | 5 |
آنگاه اخشورش پادشاه، استر ملکه راخطاب کرده، گفت: «آن کیست و کجا است که جسارت نموده است تا چنین عمل نماید؟» | ۵ |
ותאמר אסתר--איש צר ואויב המן הרע הזה והמן נבעת מלפני המלך והמלכה | 6 |
استر گفت: «عدو و دشمن، همین هامان شریراست.» آنگاه هامان در حضور پادشاه و ملکه به لرزه درآمد. | ۶ |
והמלך קם בחמתו ממשתה היין אל גנת הביתן והמן עמד לבקש על נפשו מאסתר המלכה--כי ראה כי כלתה אליו הרעה מאת המלך | 7 |
و پادشاه غضبناک شده، از مجلس شراب برخاسته، به باغ قصر رفت. و چون هامان دید که بلا از جانب پادشاه برایش مهیا است برپا شد تانزد استر ملکه برای جان خود تضرع نماید. | ۷ |
והמלך שב מגנת הביתן אל בית משתה היין והמן נפל על המטה אשר אסתר עליה ויאמר המלך הגם לכבוש את המלכה עמי בבית הדבר יצא מפי המלך ופני המן חפו | 8 |
وچون پادشاه از باغ قصر بهجای مجلس شراب برگشت، هامان بر بستری که استر بر آن میبودافتاده بود، پس پادشاه گفت: «آیا ملکه را نیز به حضور من در خانه بیعصمت میکند؟» سخن هنوز بر زبان پادشاه میبود که روی هامان راپوشانیدند. | ۸ |
ויאמר חרבונה אחד מן הסריסים לפני המלך גם הנה העץ אשר עשה המן למרדכי אשר דבר טוב על המלך עמד בבית המן--גבה חמשים אמה ויאמר המלך תלהו עליו | 9 |
آنگاه حربونا، یکی ازخواجهسرایانی که در حضور پادشاه میبودند، گفت: «اینک دار پنجاه ذراعی نیز که هامان آن رابه جهت مردخای که آن سخن نیکو را برای پادشاه گفته است مهیا نموده، در خانه هامان حاضر است.» پادشاه فرمود که «او را بر آن مصلوب سازید.» | ۹ |
ויתלו את המן על העץ אשר הכין למרדכי וחמת המלך שככה | 10 |
پس هامان را بر داری که برای مردخای مهیا کرده بود، مصلوب ساختند و غضب پادشاه فرو نشست. | ۱۰ |