ושבתי אני ואראה את כל העשקים אשר נעשים תחת השמש והנה דמעת העשקים ואין להם מנחם ומיד עשקיהם כח ואין להם מנחם | 1 |
پس من برگشته، تمامی ظلمهایی را که زیرآفتاب کرده میشود، ملاحظه کردم. واینک اشکهای مظلومان و برای ایشان تسلی دهندهای نبود! و زور بطرف جفاکنندگان ایشان بود اما برای ایشان تسلی دهندهای نبود! | ۱ |
ושבח אני את המתים שכבר מתו--מן החיים אשר המה חיים עדנה | 2 |
ومن مردگانی را که قبل از آن مرده بودند، بیشتر اززندگانی که تا بحال زندهاند آفرین گفتم. | ۲ |
וטוב משניהם--את אשר עדן לא היה אשר לא ראה את המעשה הרע אשר נעשה תחת השמש | 3 |
و کسی را که تا بحال بوجود نیامده است، از هر دو ایشان بهتر دانستم چونکه عمل بد را که زیر آفتاب کرده میشود، ندیده است. | ۳ |
וראיתי אני את כל עמל ואת כל כשרון המעשה--כי היא קנאת איש מרעהו גם זה הבל ורעות רוח | 4 |
و تمامی محنت و هر کامیابی را دیدم که برای انسان باعث حسد از همسایه او میباشد. وآن نیز بطالت و درپی باد زحمت کشیدن است. | ۴ |
הכסיל חבק את ידיו ואכל את בשרו | 5 |
مرد کاهل دستهای خود را بر هم نهاده، گوشت خویشتن را میخورد. | ۵ |
טוב מלא כף נחת--ממלא חפנים עמל ורעות רוח | 6 |
یک کف پر از راحت ازدو کف پر از مشقت و درپی باد زحمت کشیدن بهتر است. | ۶ |
ושבתי אני ואראה הבל תחת השמש | 7 |
پس برگشته، بطالت دیگر را زیر آسمان ملاحظه نمودم. | ۷ |
יש אחד ואין שני גם בן ואח אין לו ואין קץ לכל עמלו--גם עיניו (עינו) לא תשבע עשר ולמי אני עמל ומחסר את נפשי מטובה--גם זה הבל וענין רע הוא | 8 |
یکی هست که ثانی ندارد و او راپسری یا برادری نیست و مشقتش را انتها نی و چشمش نیز از دولت سیر نمی شود. و میگوید ازبرای که زحمت کشیده، جان خود را از نیکویی محروم سازم؟ این نیز بطالت و مشقت سخت است. | ۸ |
טובים השנים מן האחד אשר יש להם שכר טוב בעמלם | 9 |
دو از یک بهترند چونکه ایشان را ازمشقتشان اجرت نیکو میباشد؛ | ۹ |
כי אם יפלו האחד יקים את חברו ואילו האחד שיפול ואין שני להקימו | 10 |
زیرا اگربیفتند، یکی از آنها رفیق خود را خواهدبرخیزانید. لکن وای بر آن یکی که چون بیفتددیگری نباشد که او را برخیزاند. | ۱۰ |
גם אם ישכבו שנים וחם להם ולאחד איך יחם | 11 |
و اگر دو نفرنیز بخوابند، گرم خواهند شد اما یک نفر چگونه گرم شود. | ۱۱ |
ואם יתקפו האחד--השנים יעמדו נגדו והחוט המשלש לא במהרה ינתק | 12 |
و اگر کسی بر یکی از ایشان حمله آورد، هر دو با او مقاومت خواهند نمود. وریسمان سه لا بزودی گسیخته نمی شود. | ۱۲ |
טוב ילד מסכן וחכם--ממלך זקן וכסיל אשר לא ידע להזהר עוד | 13 |
جوان فقیر و حکیم از پادشاه پیر و خرف که پذیرفتن نصیحت را دیگر نمی داند بهتر است. | ۱۳ |
כי מבית הסורים יצא למלך כי גם במלכותו נולד רש | 14 |
زیرا که او از زندان به پادشاهی بیرون میآید وآنکه به پادشاهی مولود شده است فقیر میگردد. | ۱۴ |
ראיתי את כל החיים המהלכים תחת השמש--עם הילד השני אשר יעמד תחתיו | 15 |
دیدم که تمامی زندگانی که زیر آسمان راه میروند، بطرف آن پسر دوم که بجای او برخیزد، میشوند. | ۱۵ |
אין קץ לכל העם לכל אשר היה לפניהם--גם האחרונים לא ישמחו בו כי גם זה הבל ורעיון רוח | 16 |
و تمامی قوم یعنی همه کسانی را که او بر ایشان حاکم شود انتها نیست. لیکن اعقاب ایشان به او رغبت ندارند. به درستی که این نیزبطالت و درپی باد زحمت کشیدن است. | ۱۶ |