האזינו השמים ואדברה ותשמע הארץ אמרי פי | 1 |
و زمین سخنان دهانم را بشنود. | ۱ |
יערף כמטר לקחי תזל כטל אמרתי כשעירם עלי דשא וכרביבים עלי עשב | 2 |
تعلیم من مثل باران خواهد بارید. و کلام من مثل شبنم خواهد ریخت. مثل قطره های باران بر سبزه تازه، و مثل بارشها بر نباتات. | ۲ |
כי שם יהוה אקרא הבו גדל לאלהינו | 3 |
زیرا که نام یهوه را ندا خواهم کرد. خدای ما رابه عظمت وصف نمایید. | ۳ |
הצור תמים פעלו כי כל דרכיו משפט אל אמונה ואין עול צדיק וישר הוא | 4 |
او صخره است و اعمال او کامل. زیرا همه طریقهای او انصاف است. خدای امین و از ظلم مبرا. عادل و راست است او. | ۴ |
שחת לו לא בניו מומם דור עקש ופתלתל | 5 |
ایشان خود را فاسد نموده، فرزندان او نیستندبلکه عیب ایشانند. طبقه کج و متمردند. | ۵ |
ה ליהוה תגמלו זאת-- עם נבל ולא חכם הלוא הוא אביך קנך הוא עשך ויכננך | 6 |
آیا خداوند را چنین مکافات میدهید، ای قوم احمق و غیر حکیم. آیا او پدر و مالک تو نیست. او تو را آفرید و استوار نمود. | ۶ |
זכר ימות עולם בינו שנות דר ודר שאל אביך ויגדך זקניך ויאמרו לך | 7 |
ایام قدیم را بیاد آور. در سالهای دهر به دهرتامل نما. از پدر خود بپرس تا تو را آگاه سازد. واز مشایخ خویش تا تو را اطلاع دهند. | ۷ |
בהנחל עליון גוים בהפרידו בני אדם יצב גבלת עמים למספר בני ישראל | 8 |
چون حضرت اعلی به امتها نصیب ایشان را دادو بنی آدم را منتشر ساخت، آنگاه حدود امتها راقرار داد، برحسب شماره بنیاسرائیل. | ۸ |
כי חלק יהוה עמו יעקב חבל נחלתו | 9 |
زیرا که نصیب یهوه قوم وی است. و یعقوب قرعه میراث اوست. | ۹ |
ימצאהו בארץ מדבר ובתהו ילל ישמן יסבבנהו יבוננהו-- יצרנהו כאישון עינו | 10 |
او را در زمین ویران یافت. و در بیابان خراب وهولناک. او را احاطه کرده، منظور داشت. و او را مثل مردمک چشم خود محافظت نمود. | ۱۰ |
כנשר יעיר קנו על גוזליו ירחף יפרש כנפיו יקחהו ישאהו על אברתו | 11 |
مثل عقابی که آشیانه خود را حرکت دهد. وبچه های خود را فروگیرد. و بالهای خود را پهن کرده، آنها را بردارد. و آنها را بر پرهای خود ببرد. | ۱۱ |
יהוה בדד ינחנו ואין עמו אל נכר | 12 |
همچنین خداوند تنها او را رهبری نمود. وهیچ خدای بیگانه با وی نبود. | ۱۲ |
ירכבהו על במותי (במתי) ארץ ויאכל תנובת שדי וינקהו דבש מסלע ושמן מחלמיש צור | 13 |
او را بر بلندیهای زمین سوار کرد تا ازمحصولات زمین بخورد. و شهد را از صخره به اوداد تا مکید. و روغن را از سنگ خارا. | ۱۳ |
חמאת בקר וחלב צאן עם חלב כרים ואילים בני בשן ועתודים עם חלב כליות חטה ודם ענב תשתה חמר | 14 |
کره گاوان و شیر گوسفندان را با پیه برهها وقوچها را از جنس باشان و بزها. و پیه گرده های گندم را. و شراب از عصیر انگور نوشیدی. | ۱۴ |
וישמן ישרון ויבעט שמנת עבית כשית ויטש אלוה עשהו וינבל צור ישעתו | 15 |
لیکن یشورون فربه شده، لگد زد. تو فربه وتنومند و چاق شدهای. پس خدایی را که او راآفریده بود، ترک کرد. و صخره نجات خود راحقیر شمرد. | ۱۵ |
יקנאהו בזרים בתועבת יכעיסהו | 16 |
او را به خدایان غریب به غیرت آوردند. وخشم او را به رجاسات جنبش دادند. | ۱۶ |
יזבחו לשדים לא אלה-- אלהים לא ידעום חדשים מקרב באו לא שערום אבתיכם | 17 |
برای دیوهایی که خدایان نبودند، قربانی گذرانیدند، برای خدایانی که نشناخته بودند، برای خدایان جدید که تازه به وجود آمده، وپدران ایشان از آنها نترسیده بودند. | ۱۷ |
צור ילדך תשי ותשכח אל מחללך | 18 |
و به صخرهای که تو را تولید نمود، اعتناننمودی. و خدای آفریننده خود را فراموش کردی. | ۱۸ |
וירא יהוה וינאץ מכעס בניו ובנתיו | 19 |
چون یهوه این را دید ایشان را مکروه داشت. چونکه پسران و دخترانش خشم او را به هیجان آوردند. | ۱۹ |
ויאמר אסתירה פני מהם-- אראה מה אחריתם כי דור תהפכת המה בנים לא אמן בם | 20 |
پس گفت روی خود را از ایشان خواهم پوشید. تا ببینم که عاقبت ایشان چه خواهد بود. زیرا طبقه بسیار گردن کشند. و فرزندانی که امانتی در ایشان نیست. | ۲۰ |
הם קנאוני בלא אל כעסוני בהבליהם ואני אקניאם בלא עם בגוי נבל אכעיסם | 21 |
ایشان مرا به آنچه خدا نیست به غیرت آوردند. و به اباطیل خود مرا خشمناک گردانیدند. و من ایشان را به آنچه قوم نیست به غیرت خواهم آورد. و به امت باطل، ایشان را خشمناک خواهم ساخت. | ۲۱ |
כי אש קדחה באפי ותיקד עד שאול תחתית ותאכל ארץ ויבלה ותלהט מוסדי הרים (Sheol h7585) | 22 |
زیرا آتشی در غضب من افروخته شده. و تاهاویه پایینترین شعلهور شده است. و زمین را باحاصلش میسوزاند. و اساس کوهها را آتش خواهد زد. (Sheol h7585) | ۲۲ |
אספה עלימו רעות חצי אכלה בם | 23 |
بر ایشان بلایا را جمع خواهم کرد. و تیرهای خود را تمام بر ایشان صرف خواهم نمود. | ۲۳ |
מזי רעב ולחמי רשף וקטב מרירי ושן בהמת אשלח בם עם חמת זחלי עפר | 24 |
از گرسنگی کاهیده، و از آتش تب، و از وبای تلخ تلف میشوند. و دندانهای وحوش را به ایشان خواهم فرستاد، با زهر خزندگان زمین. | ۲۴ |
מחוץ תשכל חרב ומחדרים אימה גם בחור גם בתולה--יונק עם איש שיבה | 25 |
شمشیر از بیرون و دهشت از اندرون. ایشان رابی اولاد خواهد ساخت. هم جوان و هم دوشیزه را. شیرخواره را با ریش سفید هلاک خواهد کرد. | ۲۵ |
אמרתי אפאיהם אשביתה מאנוש זכרם | 26 |
میگفتم ایشان را پراکنده کنم و ذکر ایشان را ازمیان مردم، باطل سازم. | ۲۶ |
לולי כעס אויב אגור-- פן ינכרו צרימו פן יאמרו ידנו רמה ולא יהוה פעל כל זאת | 27 |
اگر از کینه دشمن نمی ترسیدم که مبادامخالفان ایشان برعکس آن فکر کنند، و بگوینددست ما بلند شده، و یهوه همه این را نکرده است. | ۲۷ |
כי גוי אבד עצות המה ואין בהם תבונה | 28 |
زیرا که ایشان قوم گم کرده تدبیر هستند. و درایشان بصیرتی نیست. | ۲۸ |
לו חכמו ישכילו זאת יבינו לאחריתם | 29 |
کاش که حکیم بوده، این را میفهمیدید. و درعاقبت خود تامل مینمودند. | ۲۹ |
איכה ירדף אחד אלף ושנים יניסו רבבה אם לא כי צורם מכרם ויהוה הסגירם | 30 |
چگونه یک نفر هزار را تعاقب میکرد. و دو نفرده هزار را منهزم میساختند. اگر صخره ایشان، ایشان را نفروخته. و خداوند، ایشان را تسلیم ننموده بود. | ۳۰ |
כי לא כצורנו צורם ואיבינו פלילים | 31 |
زیرا که صخره ایشان مثل صخره ما نیست. اگرچه هم دشمنان ما خود، حکم باشند. | ۳۱ |
כי מגפן סדם גפנם ומשדמת עמרה ענבמו ענבי רוש-- אשכלת מררת למו | 32 |
زیرا که مو ایشان از موهای سدوم است، و ازتاکستانهای عموره. انگورهای ایشان انگورهای حنظل است، و خوشه های ایشان تلخ است. | ۳۲ |
חמת תנינם יינם וראש פתנים אכזר | 33 |
شراب ایشان زهر اژدرهاست. و سم قاتل افعی. | ۳۳ |
הלא הוא כמס עמדי חתום באוצרתי | 34 |
آیا این نزد من مکنون نیست. و درخزانه های من مختوم نی. | ۳۴ |
לי נקם ושלם לעת תמוט רגלם כי קרוב יום אידם וחש עתדת למו | 35 |
انتقام و جزا از آن من است، هنگامی که پایهای ایشان بلغزد، زیرا که روز هلاکت ایشان نزدیک است و قضای ایشان میشتابد. | ۳۵ |
כי ידין יהוה עמו ועל עבדיו יתנחם כי יראה כי אזלת יד ואפס עצור ועזוב | 36 |
زیرا خداوند، قوم خود را داوری خواهدنمود. و بر بندگان خویش شفقت خواهد کرد. چون میبیند که قوت ایشان نابود شده، وهیچکس چه غلام و چه آزاد باقی نیست. | ۳۶ |
ואמר אי אלהימו-- צור חסיו בו | 37 |
و خواهد گفت: خدایان ایشان کجایند، وصخرهای که بر آن اعتماد میداشتند. | ۳۷ |
אשר חלב זבחימו יאכלו ישתו יין נסיכם יקומו ויעזרכם-- יהי עליכם סתרה | 38 |
که پیه قربانی های ایشان را میخوردند. و شراب هدایای ریختنیایشان را مینوشیدند. آنهابرخاسته، شما را امداد کنند. و برای شما ملجاباشند. | ۳۸ |
ראו עתה כי אני אני הוא ואין אלהים עמדי אני אמית ואחיה מחצתי ואני ארפא ואין מידי מציל | 39 |
الان ببینید که من خود، او هستم. و با من خدای دیگری نیست. من میمیرانم و زنده میکنم. مجروح میکنم و شفا میدهم. و از دست من رهانندهای نیست. | ۳۹ |
כי אשא אל שמים ידי ואמרתי חי אנכי לעלם | 40 |
زیرا که دست خود را به آسمان برمی افرازم، ومی گویم که من تا ابدالاباد زنده هستم. | ۴۰ |
אם שנותי ברק חרבי ותאחז במשפט ידי אשיב נקם לצרי ולמשנאי אשלם | 41 |
اگر شمشیر براق خود را تیز کنم. و قصاص رابهدست خود گیرم. آنگاه از دشمنان خود انتقام خواهم کشید. و به خصمان خود مکافات خواهم رسانید. | ۴۱ |
אשכיר חצי מדם וחרבי תאכל בשר מדם חלל ושביה מראש פרעות אויב | 42 |
تیرهای خود را از خون مست خواهم ساخت. و شمشیر من گوشت را خواهد خورد. از خون کشتگان و اسیران، با روسای سروران دشمن. | ۴۲ |
הרנינו גוים עמו כי דם עבדיו יקום ונקם ישיב לצריו וכפר אדמתו עמו | 43 |
ای امتها با قوم او آواز شادمانی دهید. زیراانتقام خون بندگان خود را گرفته است. و ازدشمنان خود انتقام کشیده و برای زمین خود وقوم خویش کفاره نموده است. | ۴۳ |
ויבא משה וידבר את כל דברי השירה הזאת--באזני העם הוא והושע בן נון | 44 |
و موسی آمده، تمامی سخنان این سرود رابه سمع قوم رسانید، او و یوشع بن نون. | ۴۴ |
ויכל משה לדבר את כל הדברים האלה--אל כל ישראל | 45 |
و چون موسی از گفتن همه این سخنان به تمامی اسرائیل فارغ شد، | ۴۵ |
ויאמר אלהם שימו לבבכם לכל הדברים אשר אנכי מעיד בכם היום אשר תצום את בניכם לשמר לעשות את כל דברי התורה הזאת | 46 |
به ایشان گفت: «دل خود را به همه سخنانی که من امروز به شما شهادت میدهم، مشغول سازید، تا فرزندان خود را حکم دهید که متوجه شده، تمامی کلمات این تورات را به عمل آورند. | ۴۶ |
כי לא דבר רק הוא מכם--כי הוא חייכם ובדבר הזה תאריכו ימים על האדמה אשר אתם עברים את הירדן שמה לרשתה | 47 |
زیرا که این برای شما امر باطل نیست، بلکه حیات شماست، و به واسطه این امر، عمرخود را در زمینی که شما برای تصرفش از اردن به آنجا عبور میکنید، طویل خواهید ساخت.» | ۴۷ |
וידבר יהוה אל משה בעצם היום הזה לאמר | 48 |
و خداوند در همان روز موسی را خطاب کرده، گفت: | ۴۸ |
עלה אל הר העברים הזה הר נבו אשר בארץ מואב אשר על פני ירחו וראה את ארץ כנען אשר אני נתן לבני ישראל לאחזה | 49 |
«به این کوه عباریم یعنی جبل نبوکه در زمین موآب در مقابل اریحاست برآی، وزمین کنعان را که من آن را به بنیاسرائیل به ملکیت میدهم ملاحظه کن. | ۴۹ |
ומת בהר אשר אתה עלה שמה והאסף אל עמיך כאשר מת אהרן אחיך בהר ההר ויאסף אל עמיו | 50 |
و تو در کوهی که به آن برمی آیی وفات کرده، به قوم خود ملحق شو، چنانکه برادرت هارون در کوه هور مرد و به قوم خود ملحق شد. | ۵۰ |
על אשר מעלתם בי בתוך בני ישראל במי מריבת קדש מדבר צן--על אשר לא קדשתם אותי בתוך בני ישראל | 51 |
زیرا که شما در میان بنیاسرائیل نزد آب مریبا قادش در بیابان سین به من تقصیر نمودید، چون که مرا در میان بنیاسرائیل تقدیس نکردید. | ۵۱ |
כי מנגד תראה את הארץ ושמה לא תבוא--אל הארץ אשר אני נתן לבני ישראל | 52 |
پس زمین را پیش روی خود خواهی دید، لیکن به آنجا به زمینی که به بنیاسرائیل میدهم، داخل نخواهی شد.» | ۵۲ |