سخنان الهام بخش مادر لموئیلِ پادشاه به او: |
ای پسر من، ای پسری که تو را در جواب دعاهایم یافتهام، |
نیروی جوانی خود را صرف زنان نکن، زیرا آنها باعث نابودی پادشاهان شدهاند. |
ای لموئیل، شایستهٔ پادشاهان نیست که میگساری کنند، |
چون ممکن است قوانین را فراموش کرده نتوانند به داد مظلومان برسند. |
شراب را به کسانی بده که در انتظار مرگند و به اشخاصی که دلتنگ و تلخکام هستند، |
تا بنوشند و فقر و بدبختی خود را فراموش کنند. |
دهان خود را باز کن و از حق کسانی که بیزبان و بیچارهاند دفاع کن. |
دهان خود را باز کن و به انصاف داوری نما و به داد فقیران و محتاجان برس. |
زن خوب را چه کسی میتواند پیدا کند؟ ارزش او از جواهر هم بیشتر است! |
او مورد اعتماد شوهرش میباشد و نمیگذارد شوهرش به چیزی محتاج شود. |
در تمام روزهای زندگی به شوهرش خوبی خواهد کرد، نه بدی. |
پشم و کتان میگیرد و با دستهای خود آنها را میریسد. |
او برای تهیه خوراک، مانند کشتیهای بازرگانان به راههای دور میرود. |
قبل از روشن شدن هوا، بیدار میشود و برای خانوادهاش خوراک آماده میکند و دستورهای لازم را به کنیزانش میدهد. |
مزرعهای را در نظر میگیرد و پس از بررسیهای لازم آن را میخرد و با دسترنج خود تاکستان ایجاد میکند. |
او قوی و پرکار است. |
به امور خرید و فروش رسیدگی مینماید و شبها تا دیر وقت در خانه کار میکند. |
با دستهای خود نخ میریسد و پارچه میبافد. |
او دست و دل باز است و به فقرا کمک میکند. |
از برف و سرما باکی ندارد، چون برای تمام اهل خانهاش لباس گرم بافته است. |
برای خود نیز لباسهای زیبا از پارچههای نفیس میدوزد. |
او لباس و کمربند تهیه میکند و به تاجرها میفروشد. شوهر چنین زنی در میان بزرگان شهر مورد احترام خواهد بود. |
او زنی است قوی و باوقار و از آینده نمیترسد. |
سخنانش پر از حکمت و نصایحش محبتآمیز است. |
او تنبلی نمیکند، بلکه به احتیاجات خانوادهاش رسیدگی مینماید. |
فرزندانش او را میستایند و شوهرش از او تمجید نموده، میگوید: |
«تو در میان تمام زنانِ خوب، بینظیر هستی!» |
زیبایی فریبنده و ناپایدار است، اما زنی که خداترس باشد قابل ستایش است. |
پاداش کارهایش را به او بدهید و بگذارید همه او را تحسین کنند. |