ای مردان حکیم و دانا به من گوش دهید. |
همچنانکه زبان طعم غذای خوب را میفهمد همانگونه نیز گوش سخنان درست را تشخیص میدهد؛ |
پس بیایید آنچه را که خوب و درست است تشخیص داده، آن را اختیار کنیم. |
ایوب گفته است: «من گناهی ندارم، ولی خدا مرا گناهکار میداند. |
هر چند که تقصیری ندارم او مرا دروغگو میداند. با اینکه هیچ خطایی نکردهام، اما سخت تنبیه شدهام.» |
ببینید ایوب چه حرفهای توهینآمیزی میزند! حتماً با بدکاران همنشین بوده است! |
زیرا میگوید: «برای انسان چه فایدهای دارد که در صدد خشنود ساختن خدا برآید؟» |
ای کسانی که فهم و شعور دارید، به من گوش دهید. چطور ممکن است خدای قادر مطلق، بدی و ظلم بکند؟ |
او هر کس را موافق عملش جزا میدهد. |
براستی که خدای قادر مطلق، بدی و بیانصافی نمیکند. |
اقتدار و اختیار تمام جهان در دست اوست. |
اگر خدا اراده کند که روح و نفس خود را از انسان بگیرد، |
اثری از زندگی در او باقی نمیماند و او به خاک باز میگردد. |
حال، اگر فهم داری، گوش کن. |
اگر خدا از عدالت و انصاف متنفر بود آیا میتوانست جهان را اداره کند؟ آیا میخواهی آن داور بزرگ را محکوم کنی؟ |
او کسی است که پادشاهان و نجبا را به بدکاری و بیانصافی متهم میکند، |
هرگز از قدرتمندان طرفداری نمینماید و ثروتمند را بر فقیر ترجیح نمیدهد، زیرا همهٔ انسانها آفریدهٔ دست او هستند. |
خدا میتواند نیمهشب در یک لحظه جان انسان را بگیرد و با یک اشاره قدرتمندترین انسانها را از پای درآورد. |
خدا تمام کارهای انسان را به دقت زیر نظر دارد و همه را میبیند. |
هیچ ظلمتی نمیتواند آدمهای بدکار را از نظر او پنهان سازد. |
پس خدا احتیاجی ندارد که برای داوری کردن انسان صبر کند. |
بیآنکه نیازی به تحقیق و بررسی باشد خدا قدرتمندان را خرد و متلاشی میکند و دیگران را به جای آنها مینشاند، |
زیرا او از کارهای ایشان آگاه است و در یک شب ایشان را سرنگون میسازد. |
او آنها را در حضور همگان به سزای اعمالشان میرساند، |
چون از پیروی او انحراف ورزیده به احکام او توجهی نکردهاند، |
و آنچنان بر فقرا ظلم نمودهاند که فریادشان به گوش خدا رسیده است. بله، خدا نالهٔ مظلومان را میشنود. |
وقتی او آرام است، کیست که بتواند او را مضطرب کند؟ و چون روی خود را بپوشاند، کیست که بتواند او را ببیند؟ هیچ قومی و هیچ انسانی نمیتواند. |
او نمیگذارد بدکاران بر مردم حکومت رانند و آنها را اسیر کنند. |
ای ایوب، آیا گناهانت را پیش خدا اعتراف نمودهای؟ آیا به او قول دادهای که دیگر گناه نکنی؟ |
آیا از خدا خواستهای که خطاهایت را به تو نشان دهد؟ آیا حاضری از آنها دست بکشی؟ |
آیا عدالت خدا باید مطابق خواسته های تو باشد؟ حال آنکه تو او را طرد کردهای؟ تصمیم با توست، نه با من. بگو چه فکر میکنی. |
هر انسان فهمیده و با شعوری این حرف مرا تصدیق خواهد کرد که تو مثل آدم نادان حرف میزنی. |
ای ایوب، کاش به نهایت آزموده شوی، چون مثل شریران پاسخ میدهی |
و نافرمانی را بر گناهان دیگر خود افزودهای و با بیحرمتی و با خشم بر ضد خدا سخن میگویی. |