وای بر شما ای رهبران و بزرگان قوم اسرائیل که در اورشلیم و سامره وقت خود را به خوشگذرانی و عیاشی میگذرانید. ای شما که احساس امنیت میکنید، |
به کلنه بروید و ببینید چه بر سر آن شهر آمده است. به حمات بزرگ بروید و از آنجا به جَت در سرزمین فلسطین. آنها از مملکت شما بهتر و بزرگتر بودند، ولی ببینید چه بر سر آنها آمده است! |
شما فکر مجازاتی را که در انتظارتان است از خود دور میکنید، اما با اعمال خود روز داوری را نزدیک میسازید. |
بر تختهای عاج دراز میکشید، اطرافتان را از وسایل خوشگذرانی پر میکنید و گوشت لذیذترین برهها و مرغوبترین گوسالهها را میخورید. |
مانند داوود سرود میسازید و همراه با نوای بربط میخوانید. |
کاسهکاسه شراب مینوشید و با عطرهای خوشبو، خود را معطر میسازید و از ویرانی قوم خود نگران نیستید. |
بنابراین، شما جزو اولین کسانی خواهید بود که به اسارت برده میشوند. دوران عیاشی شما به پایان خواهد رسید. |
خداوند، خدای لشکرهای آسمان به ذات خود قسم خورده و فرموده است: «من از تکبر اسرائیل نفرت دارم و از کاخهای مجللش بیزارم، پس پایتخت آن را با هر چه در آن است به دشمنانش واگذار خواهم کرد.» |
اگر ده نفر در یک خانه پنهان شده باشند، آنها هم نابود خواهند شد. |
وقتی خویشاوند شخص مردهای برای دفن جسد او بیاید، از تنها کسی که در خانه زنده مانده است خواهد پرسید: «آیا کس دیگری باقیمانده است؟» او جواب خواهد داد: «نه.» بعد آن خویشاوند خواهد گفت: «ساکت باش و نام خداوند را بر زبان نیاور.» |
خداوند دستور داده است که خانههای بزرگ و کوچک با خاک یکسان شوند. |
آیا ممکن است اسب روی صخره بدود؟ و یا گاو در آنجا شخم بزند؟ تصور چنین عملی احمقانه است، ولی کاری که شما میکنید احمقانهتر از آن است! شما حق را به باطل تبدیل میکنید و انصاف را به کام مردم تلخ مینمایید. |
به قدرت خود فخر میکنید، ولی فخر شما پوچ و بیاساس است. |
خداوند، خدای لشکرهای آسمان میفرماید: «ای اسرائیل، قومی را بر ضد تو میفرستم تا از مرز شمالی تا انتهای مرز جنوبی یعنی از حمات تا نهر عربه، تو را به تنگ آورد.» |