محبوب تو کجا رفته استای زیباترین زنان؟ محبوب تو کجا توجه نموده است تااو را با تو بطلبیم؟ | ۱ |
محبوب من به باغ خویش و نزد باغچه های بلسان فرود شده است، تا در باغات بچراند وسوسنها بچیند. | ۲ |
من از آن محبوب خود ومحبوبم از آن من است. در میان سوسنها گله رامی چراند. | ۳ |
ای محبوبه من، تو مثل ترصه جمیل و ماننداورشلیم زیبا و مثل لشکرهای بیدق دار مهیب هستی. | ۴ |
چشمانت را از من برگردان زیرا آنها برمن غالب شده است. مویهایت مثل گله بزها است که بر جانب کوه جلعاد خوابیده باشند. | ۵ |
دندانهایت مانند گله گوسفندان است که ازشستن برآمده باشند. و همگی آنها توام زاییده ودر آنها یکی هم نازاد نباشد. | ۶ |
شقیقه هایت درعقب برقع تو مانند پاره انار است. | ۷ |
شصت ملکه وهشتاد متعه و دوشیزگان بیشماره هستند. | ۸ |
اما کبوتر من و کامله من یکی است. او یگانه مادرخویش و مختاره والده خود میباشد. دختران اورا دیده، خجسته گفتند. ملکهها و متعهها بر اونگریستند و او را مدح نمودند. | ۹ |
این کیست که مثل صبح میدرخشد؟ ومانند ماه جمیل و مثل آفتاب طاهر و مانند لشکربیدق دار مهیب است؟ | ۱۰ |
به باغ درختان جوز فرود شدم تا سبزیهای وادی را بنگرم و ببینم که آیا مو شکوفه آورده وانار گل کرده است. | ۱۱ |
بیآنکه ملتفت شوم که ناگاه جانم مرا مثل عرابه های عمیناداب ساخت. | ۱۲ |
برگرد، برگردای شولمیت برگرد، برگرد تابر تو بنگریم. | ۱۳ |