لِقَائِدِ الْمُنْشِدِينَ، مَزْمُورٌ تَعْلِيمِيٌّ لِبَنِي قُورَحَ يَا اللهُ، بِآذَانِنَا قَدْ سَمِعْنَا، وَآبَاؤُنَا أَخْبَرُونَا بِمَا عَمِلْتَهُ فِي أَيَّامِهِمِ الْقَدِيمَةِ. | ١ 1 |
برای سالار مغنیان. قصیده بنی قورح ای خدا به گوشهای خود شنیدهایم وپدران ما، ما را خبر دادهاند، از کاری که در روزهای ایشان و در ایام سلف کردهای. | ۱ |
بِيَدِكَ اقْتَلَعْتَ الأُمَمَ، وَغَرَسْتَ آبَاءَنَا. حَطَّمْتَ الشُّعُوبَ وَأَنْمَيْتَهُمْ. | ٢ 2 |
تو بهدست خود امتها را بیرون کردی، اماایشان را غرس نمودی. قومها را تباه کردی، اما ایشان را منتشر ساختی. | ۲ |
لَمْ يَمْتَلِكُوا الأَرْضَ بِسَيْفِهِمْ وَلَا بِذِرَاعِهِمْ خَلُصُوا، وَلَكِنْ بِفَضْلِ يُمْنَاكَ وَذِرَاعِكَ وَنُورِ وَجْهِكَ، لأَنَّكَ رَضِيتَ عَنْهُمْ. | ٣ 3 |
زیرا که به شمشیر خود زمین را تسخیر نکردند و بازوی ایشان ایشان را نجات نداد. بلکه دست راست تو وبازو و نور روی تو. زیرا از ایشان خرسندبودی. | ۳ |
أَنْتَ هُوَ مَلِكِي يَا اللهُ، فَمُرْ بِخَلاصِ شَعْبِكَ. | ٤ 4 |
ای خدا تو پادشاه من هستی. پس برنجات یعقوب امر فرما. | ۴ |
بِعَوْنِكَ نَطْرَحُ خُصُومَنَا أَرْضاً، وَبِاسْمِكَ نَدُوسُ الْقَائِمِينَ عَلَيْنَا. | ٥ 5 |
به مدد تو دشمنان خود راخواهیم افکند و به نام تو مخالفان خویش راپایمال خواهیم ساخت. | ۵ |
فَإِنِّي لَنْ أَتَّكِلَ عَلَى قَوْسِي وَلَنْ يُخَلِّصَنِي سَيْفِي. | ٦ 6 |
زیرا بر کمان خودتوکل نخواهم داشت و شمشیرم مرا خلاصی نخواهد داد. | ۶ |
فَأَنْتَ أَنْقَذْتَنَا مِنْ مُضَايِقِينَا وَأَلْحَقْتَ الْعَارَ بِمُبْغِضِينَا. | ٧ 7 |
بلکه تو ما را از دشمنان ما خلاصی دادی و مبغضان ما را خجل ساختی. | ۷ |
بِاللهِ نَفْتَخِرُ الْيَوْمَ كُلَّهُ، وَنَحْمَدُ اسْمَكَ إِلَى الأَبَدِ. | ٨ 8 |
تمامی روزبر خدا فخر خواهیم کرد و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند، سلاه. | ۸ |
غَيْرَ أَنَّكَ قَدْ رَذَلْتَنَا وَأَخْجَلْتَنَا، وَلَمْ تَعُدْ تُرَافِقُ جُنُودَنَا إِلَى الْحَرْبِ. | ٩ 9 |
لیکن الان تو ما را دورانداخته و رسوا ساختهای و با لشکرهای ما بیرون نمی آیی. | ۹ |
جَعَلْتَنَا نَتَقَهْقَرُ أَمَامَ عَدُوِّنَا. أَمَّا مُبْغِضُونَا فَيَغْنَمُونَ لأَنْفُسِهِمْ. | ١٠ 10 |
و ما را از پیش دشمن روگردان ساختهای و خصمان ما برای خویشتن تاراج میکنند. | ۱۰ |
أَسْلَمْتَنَا كَغَنَمٍ مُعَدَّةٍ لِلذَّبْحِ، وَبَدَّدْتَنَا بَيْنَ الأُمَمِ. | ١١ 11 |
ما را مثل گوسفندان برای خوراک تسلیم کردهای و ما را در میان امتها پراکنده ساختهای. | ۱۱ |
بِعْتَ شَعْبَكَ بِلَا مَالٍ وَبِثَمَنِهِمْ لَمْ تَرْبَحْ. | ١٢ 12 |
قوم خود را بیبها فروختی و ازقیمت ایشان نفع نبردی. | ۱۲ |
تَجْعَلُنَا عَاراً عِنْدَ جِيرَانِنَا، وَمَثَارَ هُزْءٍ وَسُخْرِيَةٍ لِمَنْ حَوْلَنَا. | ١٣ 13 |
ما را نزد همسایگان ماعار گردانیدی. اهانت و سخریه نزد آنانی که گرداگرد مایند. | ۱۳ |
تَجْعَلُنَا مَثَلاً بَيْنَ الأُمَمِ وَأُضْحُوكَةً بَيْنَ الشُّعُوبِ. | ١٤ 14 |
ما را در میان امت هاضربالمثل ساختهای. جنبانیدن سر در میان قومها. | ۱۴ |
الْيَوْمَ كُلَّهُ خَجَلِي مَاثِلٌ أَمَامِي، وَخِزْيُ وَجْهِي قَدْ غَمَرَنِي | ١٥ 15 |
و رسوایی من همه روزه در نظر من است. و خجالت رویم مرا پوشانیده است، | ۱۵ |
مِنْ صَوْتِ الْمُعَيِّرِ وَالْمُجَدِّفِ وَمَرْأَى الْعَدُوِّ الْمُنْتَقِمِ. | ١٦ 16 |
ازآواز ملامت گو و فحاش، از روی دشمن و انتقام گیرنده. | ۱۶ |
هَذَا كُلُّهُ وَقَعَ عَلَيْنَا، فَمَا نَسِينَاكَ وَلَا خُنَّا عَهْدَكَ. | ١٧ 17 |
این همه بر ما واقع شد. اما تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم. | ۱۷ |
لَمْ يَرْتَدَّ قَلْبُنَا إِلَى الْوَرَاءِ، وَلَا حَادَتْ خُطْوَاتُنَا عَنْ طَرِيقِكَ. | ١٨ 18 |
دل مابه عقب برنگردید و پایهای ما از طریق تو انحراف نورزید. | ۱۸ |
مَعَ أَنَّكَ سَحَقْتَنَا وَسَطَ الْوُحُوشِ، وَغَمَرْتَنَا بِظِلالِ الْمَوْتِ. | ١٩ 19 |
هرچند ما را در مکان اژدرها کوبیدی و ما را به سایه موت پوشانیدی. | ۱۹ |
إِنْ كُنَّا قَدْ نَسِينَا اسْمَ إِلَهِنَا، وَصَلَّيْنَا إِلَى إِلَهٍ غَرِيبٍ، | ٢٠ 20 |
نام خدای خود را هرگز فراموش نکردیم و دست خود را به خدای غیر برنیفراشتیم. | ۲۰ |
أَلَا يَعْرِفُ اللهُ ذَلِكَ وَهُوَ عَلّامُ الغُيُوبِ؟ | ٢١ 21 |
آیا خدا این راغوررسی نخواهد کرد؟ زیرا او خفایای قلب رامی داند. | ۲۱ |
أَلَا أَنَّنَا مِنْ أَجْلِكَ نُعَانِي الْمَوْتَ طُولَ النَّهَارِ، وَقَدْ حُسِبْنَا مِثْلَ غَنَمٍ مُعَدَّةٍ لِلذَّبْحِ. | ٢٢ 22 |
هر آینه بهخاطر تو تمامی روز کشته میشویم و مثل گوسفندان ذبح شمرده میشویم. | ۲۲ |
قُمْ يَا رَبُّ. لِمَاذَا تَتَغَافَى؟ انْتَبِهْ وَلَا تَنْبِذْنَا إِلَى الأَبَدِ. | ٢٣ 23 |
ای خداوند بیدار شو چراخوابیدهای؟ برخیز و ما را تا به ابد دور مینداز. | ۲۳ |
لِمَاذَا تَحْجُبُ وَجْهَكَ وَتَنْسَى مَذَلَّتَنَا وَضِيقَنَا؟ | ٢٤ 24 |
چرا روی خود را پوشانیدی و ذلت و تنگی مارا فراموش کردی؟ | ۲۴ |
إِنَّ نُفُوسَنَا قَدِ انْحَنَتْ إِلَى التُّرَابِ، وَبُطُونَنَا لَصِقَتْ بِالأَرْضِ. | ٢٥ 25 |
زیرا که جان ما به خاک خم شده است و شکم ما به زمین چسبیده. | ۲۵ |
هُبَّ لِنَجْدَتِنَا وَافْدِنَا مِنْ أَجْلِ رَحْمَتِكَ. | ٢٦ 26 |
به جهت اعانت ما برخیز و بخاطر رحمانیت خود ما رافدیه ده. | ۲۶ |