وَأَضَافَ أَلِيهُو قَائِلاً: | ١ 1 |
پس الیهو تکلم نموده، گفت: | ۱ |
«اسْتَمِعُوا إِلَى أَقْوَالِي أَيُّهَا الْحُكَمَاءُ، وَأَصْغُوا إِلَيَّ يَا ذَوِي الْمَعْرِفَةِ، | ٢ 2 |
«ای حکیمان سخنان مرا بشنوید، وای عارفان، به من گوش گیرید. | ۲ |
لأَنَّ الأُذُنَ تُمَحِّصُ الأَقْوَالَ كَمَا يَتَذَوَّقُ الْحَنَكُ الطَّعَامَ. | ٣ 3 |
زیرا گوش، سخنان را امتحان میکند، چنانکه کام، طعام را ذوق مینماید. | ۳ |
لِنَتَدَاوَلْ فِيمَا بَيْنَنَا لِنُمَيِّزَ مَا هُوَ أَصْوَبُ لَنَا، وَنَتَعَلَّمَ مَعاً مَا هُوَ صَالِحٌ. | ٤ 4 |
انصاف را برای خود اختیار کنیم، و درمیان خود نیکویی را بفهمیم. | ۴ |
يَقُولُ أَيُّوبُ:’إِنِّي بَارٌّ، وَلَكِنَّ اللهَ قَدْ تَنَكَّرَ لِحَقِّي، | ٥ 5 |
چونکه ایوب گفته است که بیگناه هستم. و خدا داد مرا از من برداشته است. | ۵ |
وَمَعَ أَنِّي مُحِقٌّ فَأَنَا أُدْعَى كَاذِباً، وَمَعَ أَنِّي بَرِيءٌ فَإِنَّ سَهْمَهُ أَصَابَنِي بِجُرْحٍ مُسْتَعْصٍ‘. | ٦ 6 |
هرچند انصاف با من است دروغگو شمرده شدهام، و هرچند بیتقصیرم، جراحت من علاج ناپذیر است. | ۶ |
فَمَنْ هُوَ نَظِيرُ أَيُّوبَ الَّذِي يَجْرَعُ الْهُزْءَ كَالْمَاءِ، | ٧ 7 |
کدام شخص مثل ایوب است که سخریه را مثل آب مینوشد | ۷ |
يُوَاظِبُ عَلَى مُعَاشَرَةِ فَاعِلِي الإِثْمِ، وَيَأْتَلِفُ مَعَ الأَشْرَارِ، | ٨ 8 |
که در رفاقت بدکاران سالک میشود، و با مردان شریر رفتار مینماید. | ۸ |
لأَنَّهُ يَقُولُ: لَا يَنْتَفِعُ الإِنْسَانُ شَيْئاً مِنْ إِرْضَاءِ اللهِ. | ٩ 9 |
زیرا گفته است انسان رافایدهای نیست که رضامندی خدا را بجوید. | ۹ |
لِذَلِكَ أَصْغُوا إِلَيَّ يَا ذَوِي الْفَهْمِ: حَاشَا لِلهِ أَنْ يَرْتَكِبَ شَرّاً أَوْ لِلْقَدِيرِ أَنْ يَقْتَرِفَ خَطَأً، | ١٠ 10 |
پس الانای صاحبان فطانت مرا بشنوید، حاشااز خدا که بدی کند. و از قادرمطلق، که ظلم نماید. | ۱۰ |
لأَنَّهُ يُجَازِي الإِنْسَانَ بِمُوْجِبِ أَعْمَالِهِ، وَبِمُقْتَضَى طَرِيقِهِ يُحَاسِبُهُ. | ١١ 11 |
زیرا که انسان را به حسب عملش مکافات میدهد، و بر هرکس موافق راهش میرساند. | ۱۱ |
إِذْ حَاشَا لِلهِ أَنْ يَرْتَكِبَ شَرّاً، وَالْقَدِيرِ أَنْ يُعَوِّجَ الْقَضَاءَ. | ١٢ 12 |
وبه درستی که خدا بدی نمی کند، و قادر مطلق انصاف را منحرف نمی سازد. | ۱۲ |
مَنْ وَكَّلَ اللهَ بِالأَرْضِ؟ وَمَنْ عَهِدَ إِلَيْهِ بِالْمَسْكُونَةِ؟ | ١٣ 13 |
کیست که زمین رابه او تفویض نموده، و کیست که تمامی ربع مسکون را به او سپرده باشد. | ۱۳ |
إِنِ اسْتَرْجَعَ رُوحَهُ إِلَيْهِ وَاسْتَجْمَعَ نَسَمَتَهُ إِلَى نَفْسِهِ | ١٤ 14 |
اگر او دل خود رابه وی مشغول سازد، اگر روح و نفخه خویش رانزد خود بازگیرد، | ۱۴ |
فَالْبَشَرُ جَمِيعاً يَفْنَوْنَ مَعاً، وَيَعُودُ الإِنْسَانُ إِلَى التُّرَابِ. | ١٥ 15 |
تمامی بشر با هم هلاک میشوند و انسان به خاک راجع میگردد. | ۱۵ |
فَإِنْ كُنْتَ مِنْ أُولِي الْفَهْمِ، فَاسْتَمِعْ إِلَى هَذَا، وَأَنْصِتْ لِمَا أَقُولُ: | ١٦ 16 |
پس اگر فهم داری این را بشنو، و به آواز کلام من گوش ده. | ۱۶ |
أَيُمْكِنُ لِمُبْغِضِ الْعَدْلِ أَنْ يَحْكُمَ؟ أَتَدِينُ الْبَارَّ الْقَدِيرَ؟ | ١٧ 17 |
آیا کسیکه از انصاف نفرت دارد سلطنت خواهد نمود؟ و آیا عادل کبیر را به گناه اسنادمی دهی؟ | ۱۷ |
الَّذِي يَقُولُ لِلْمَلِكِ: أَنْتَ عَدِيمُ الْقِيمَةِ، وَلِلنُّبَلاءِ: أَنْتُمْ أَشْرَارٌ؟ | ١٨ 18 |
آیا به پادشاه گفته میشود که لئیم هستی، یا به نجیبان که شریر میباشید؟ | ۱۸ |
الَّذِي لَا يُحَابِي الأُمَرَاءَ، وَلا يُؤْثِرُ الأَغْنِيَاءَ عَلَى الْفُقَرَاءِ، لأَنَّهُمْ جَمِيعاً عَمَلُ يَدَيْهِ. | ١٩ 19 |
پس چگونه به آنکه امیران را طرفداری نمی نماید ودولتمند را بر فقیر ترجیح نمی دهد. زیرا که جمیع ایشان عمل دستهای ویاند. | ۱۹ |
فِي لَحْظَةٍ يَمُوتُونَ، تُفَاجِئُهُمُ الْمَنِيَّةُ فِي مُنْتَصَفِ اللَّيْلِ، تَتَزَعْزَعُ الشُّعُوبُ فَيَفْنَوْنَ، وَيُسْتَأْصَلُ الأَعِزَّاءُ مِنْ غَيْرِ عَوْنٍ بَشَرِيٍّ، | ٢٠ 20 |
درلحظهای در نصف شب میمیرند. قوم مشوش شده، میگذرند، و زورآوران بیواسطه دست انسان هلاک میشوند. | ۲۰ |
لأَنَّ عَيْنَيْهِ عَلَى طُرُقِ الإِنْسَانِ وَهُوَ يُرَاقِبُ خَطْوَاتِهِ. | ٢١ 21 |
«زیرا چشمان او بر راههای انسان میباشد، و تمامی قدمهایش را مینگرد. | ۲۱ |
لَا تُوجَدُ ظُلْمَةٌ، وَلا ظِلُّ مَوْتٍ، يَتَوَارَى فِيهِمَا فَاعِلُو الإِثْمِ، | ٢٢ 22 |
ظلمتی نیست و سایه موت نی، که خطاکاران خویشتن را درآن پنهان نمایند. | ۲۲ |
لأَنَّهُ لَا يَحْتَاجُ أَنْ يَفْحَصَ الإِنْسَانَ مَرَّةً أُخْرَى حَتَّى يَدْعُوهُ لِلْمُثُولِ أَمَامَهُ فِي مُحَاكَمَةٍ. | ٢٣ 23 |
زیرا اندک زمانی بر احدی تامل نمی کند تا او پیش خدا به محاکمه بیاید. | ۲۳ |
يُحَطِّمُ الأَعِزَّاءَ مِنْ غَيْرِ إِجْرَاءِ تَحْقِيقٍ، وَيُقِيمُ آخَرِينَ مَكَانَهُمْ | ٢٤ 24 |
زورآوران را بدون تفحص خرد میکند، ودیگران را بهجای ایشان قرار میدهد. | ۲۴ |
لِذَلِكَ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَى أَعْمَالِهِمْ، فَيُطِيحُ بِهِمْ فِي اللَّيْلِ فَيُسْحَقُونَ. | ٢٥ 25 |
هرآینه اعمال ایشان را تشخیص مینماید، و شبانگاه ایشان را واژگون میسازد تا هلاک شوند. | ۲۵ |
يَضْرِبُهُمْ لِشَرِّهِمْ عَلَى مَرْأَى مِنَ النَّاسِ، | ٢٦ 26 |
بهجای شریران ایشان را میزند، در مکان نظرکنندگان. | ۲۶ |
لأَنَّهُمُ انْحَرَفُوا عَنِ اتِّبَاعِهِ، وَلَمْ يَتَأَمَّلُوا فِي طُرُقِهِ، | ٢٧ 27 |
از آن جهت که از متابعت اومنحرف شدند، و در همه طریقهای وی تامل ننمودند. | ۲۷ |
فَكَانُوا سَبَباً فِي ارْتِفَاعِ صُرَاخِ الْبَائِسِ إِلَيْهِ، وَاللهُ يَسْتَجِيبُ اسْتِغَاثَةَ الْمِسْكِينِ. | ٢٨ 28 |
تا فریاد فقیر را به او برسانند، و اوفغان مسکینان را بشنود. | ۲۸ |
فَإِنْ هَيْمَنَ بِسَكِينَتِهِ فَمَنْ يَدِينُهُ؟ وَإِنْ وَارَى وَجْهَهُ فَمَنْ يُعَايِنُهُ؟ سَوَاءٌ أَكَانُوا شَعْباً أَمْ فَرْداً | ٢٩ 29 |
چون او آرامی دهدکیست که در اضطراب اندازد، و چون روی خودرا بپوشاند کیست که او را تواند دید. خواه به امتی خواه به انسانی مساوی است، | ۲۹ |
لِكَيْ لَا يَسُودَ الْفَاجِرُ، لِئَلّا تَعْثُرَ الأُمَّةُ. | ٣٠ 30 |
تا مردمان فاجرسلطنت ننمایند و قوم را به دام گرفتار نسازند. | ۳۰ |
هَلْ قَالَ أَحَدٌ للهِ: لَقَدْ تَحَمَّلْتُ الْعِقَابَ فَلَنْ أَعُودَ إِلَى الإِسَاءَةِ؟ | ٣١ 31 |
لیکن آیا کسی هست که به خدا بگوید: سزایافتم، دیگر عصیان نخواهم ورزید. | ۳۱ |
عَلِّمْنِي مَا لَا أَرَاهُ، وَإِنْ كُنْتُ قَدْ أَثِمْتُ فَإِنَّنِي عَنْهُ أَرْتَدِعُ. | ٣٢ 32 |
و آنچه راکه نمی بینم تو به من بیاموز، و اگر گناه کردم باردیگر نخواهم نمود. | ۳۲ |
أَيُجْزِيكَ اللهُ إِذاً بِمُقْتَضَى رَأْيِكَ إِذَا رَفَضْتَ التَّوْبَةَ؟ لأَنَّ عَلَيْكَ أَنْتَ أَنْ تَخْتَارَ لَا أَنَا، فَأَخْبِرْنِي بِمَا تَعْرِفُ. | ٣٣ 33 |
آیا برحسب رای تو جزاداده، خواهد گفت: چونکه تو رد میکنی پس تواختیار کن و نه من. و آنچه صواب میدانی بگو. | ۳۳ |
إِنَّ ذَوِي الْفَهْمِ يُعْلِنُونَ، وَالْحُكَمَاءَ الَّذِينَ يُنْصِتُونَ إِلَى كَلامِي يَقُولُونَ لِي: | ٣٤ 34 |
صاحبان فطانت به من خواهند گفت، بلکه هرمرد حکیمی که مرا میشنود | ۳۴ |
إِنَّ أَيُّوبَ يَتَكَلَّمُ بِجَهْلٍ، وَكَلامُهُ يَفْتَقِرُ إِلَى التَّعَقُّلِ. | ٣٥ 35 |
که ایوب بدون معرفت حرف میزند و کلام او از روی تعقل نیست. | ۳۵ |
يَا لَيْتَ أَيُّوبَ يُمْتَحَنُ أَقْسَى امْتِحَانٍ، لأَنَّهُ أَجَابَ كَمَا يُجِيبُ أَهْلُ الشَّرِّ. | ٣٦ 36 |
کاش که ایوب تا به آخر آزموده شود، زیرا که مثل شریران جواب میدهد. | ۳۶ |
لَكِنَّهُ أَضَافَ إِلَى خَطِيئَتِهِ عِصْيَاناً، إِذْ يُصَفِّقُ بَيْنَنَا بِاحْتِقَارٍ، مُثَرْثِراً بِأَقْوَالٍ ضِدَّ اللهِ!» | ٣٧ 37 |
چونکه برگناه خود طغیان را مزید میکند و در میان مادستک میزند و به ضد خدا سخنان بسیارمی گوید.» | ۳۷ |