این است سخنانی که خداوند علیه سرزمین بابِل و مردم آن به ارمیای نبی فرمود: | 1 |
کلامی که خداوند درباره بابل و زمین کلدانیان به واسطه ارمیا نبی گفت: | ۱ |
«به همۀ دنیا اعلام کنید، پرچم را برافرازید و به همه بگویید که بابِل تسخیر خواهد شد! تمثالها و بتهایش شکسته خواهند شد. خدایانش، بِل و مردوک سرافکنده و رسوا خواهند گردید. | 2 |
«درمیان امتها اخبار و اعلام نمایید، علمی برافراشته، اعلام نمایید و مخفی مدارید. بگوییدکه بابل گرفتار شده، و بیل خجل گردیده است. مرودک خرد شده و اصنام او رسوا و بتهایش شکسته گردیده است | ۲ |
زیرا قومی از سوی شمال بر بابِل هجوم خواهد آورد و آن را ویران خواهد کرد، و دیگر کسی در آن ساکن نخواهد شد بلکه همه، چه انسان و چه حیوان، از آنجا خواهند گریخت. | 3 |
زیرا که امتی از طرف شمال بر او میآید و زمینش را ویران خواهدساخت به حدی که کسی در آن ساکن نخواهد شدو هم انسان و هم بهایم فرار کرده، خواهند رفت. | ۳ |
«در آن زمان، مردم اسرائیل و یهودا، هر دو گریهکنان خواهند آمد و خداوند، خدای خود را خواهند طلبید. | 4 |
خداوند میگوید که در آن ایام و در آن زمان بنیاسرائیل و بنی یهودا با هم خواهند آمد. ایشان گریهکنان خواهند آمد و یهوه خدای خود راخواهند طلبید. | ۴ |
آنها راه اورشلیم را جویا خواهند شد تا به آنجا بازگردند. ایشان با تمام قلب به سوی من باز خواهند گشت و با من عهدی ابدی خواهند بست و آن را هرگز نخواهند شکست. | 5 |
و رویهای خود را بسوی صهیون نهاده، راه آن را خواهند پرسید و خواهندگفت بیایید و به عهد ابدی که فراموش نشود به خداوند ملصق شویم. | ۵ |
«قوم من مانند گوسفندان گمشده میباشند؛ چوپانانشان ایشان را گمراه کرده و در میان کوهها آواره نمودهاند. گوسفندان نیز راه خود را گم کردهاند و نمیدانند چگونه به آغل بازگردند. | 6 |
«قوم من گوسفندان گم شده بودند و شبانان ایشان ایشان را گمراه کرده، بر کوهها آواره ساختند. از کوه به تل رفته، آرامگاه خود رافراموش کردند. | ۶ |
دشمنانی که به ایشان برمیخورند، ایشان را میدرند و میگویند:”ما اجازه داریم که با ایشان این گونه رفتار کنیم، چون بر ضد خداوند، خدای عادل که امید اجدادشان بود، گناه کردهاند.“ | 7 |
هرکه ایشان را مییافت ایشان را میخورد و دشمنان ایشان میگفتند که گناه نداریم زیرا که به یهوه که مسکن عدالت است و به یهوه که امید پدران ایشان بود، گناه ورزیدند. | ۷ |
«ولی حال از بابِل فرار کنید! مانند بزهای نر که پیشاپیش گله میروند، قوم مرا به خانه هدایت کنید. | 8 |
ازمیان بابل فرار کنید و از زمین کلدانیان بیرون آیید. و مانند بزهای نر پیش روی گله راه روید. | ۸ |
زیرا من لشکر بزرگی از قومهای نیرومند شمال را برخواهم انگیخت تا بر بابِل هجوم آورند و نابودش کنند؛ تیرهای آنها همگی به هدف خواهند خورد و خطا نخواهند رفت! | 9 |
زیرااینک من جمعیت امت های عظیم را از زمین شمال برمی انگیزانم و ایشان را بر بابل میآورم وایشان در برابر آن صف آرایی خواهند نمود و درآنوقت گرفتار خواهد شد. تیرهای ایشان مثل تیرهای جبار هلاک کننده که یکی از آنها خالی برنگردد خواهد بود. | ۹ |
بابِل را غارت خواهند کرد و غنیمت فراوان نصیب غارتکنندگان خواهد شد. من، خداوند، این را میگویم.» | 10 |
خداوند میگوید که کلدانیان تاراج خواهند شد و هرکه ایشان را غارت نماید سیر خواهد گشت. | ۱۰ |
«ای مردم بابِل، ای غارتکنندگان قوم من، شما شادید و همچون گاوهای پروار در چراگاههای سبز و خرم میچرید و مانند اسبهای نر شیهه میزنید و سرمستید! | 11 |
زیرا شماای غارت کنندگان میراث من شادی و وجد کردید ومانند گوسالهای که خرمن را پایمال کند، جست وخیز نمودید و مانند اسبان زورآور شیهه زدید. | ۱۱ |
ولی بدانید که شهر پرآوازهٔ شما نیز تحقیر و رسوا خواهد شد. بابِل سرزمینی خواهد شد بیاهمیت، با بیابانهای خشک و متروک. | 12 |
مادر شما بسیار خجل خواهد شد و والده شمارسوا خواهد گردید. هان او موخر امتها و بیابان و زمین خشک و عربه خواهد شد. | ۱۲ |
در اثر خشم و غضب من، بابِل متروک و به کلی ویران خواهد شد و هر که از آنجا عبور کند، مبهوت و متحیر خواهد گردید. | 13 |
بهسبب خشم خداوند مسکون نخواهد شد بلکه بالکل ویران خواهد گشت. و هرکه از بابل عبور نمایدمتحیر شده، به جهت تمام بلایایش صفیر خواهدزد. | ۱۳ |
«ای قومهای اطراف، برای جنگ با بابِل آماده شوید! ای تیراندازان، همۀ تیرهایتان را به سوی او رها کنید، چون به من گناه ورزیده است. | 14 |
ای جمیع کمان داران در برابر بابل از هرطرف صف آرایی نمایید. تیرها بر او بیندازید ودریغ منمایید زیرا به خداوند گناه ورزیده است. | ۱۴ |
از هر سو بر او فریاد جنگ برآورید. بنگرید! تسلیم میشود! دیوارهای بابِل فرو میریزد! این انتقام من است! همان بلایی را که بر سر دیگران آورد، بر سر او بیاورید. | 15 |
از هر طرف بر او نعره زنید چونکه خویشتن راتسلیم نموده است. حصارهایش افتاده ودیوارهایش منهدم شده است زیرا که این انتقام خداوند است. پس از او انتقام بگیرید و بطوری که او عمل نموده است همچنان با او عمل نمایید. | ۱۵ |
نگذارید برزگرها در آنجا تخم بکارند و دروکنندگان درو نمایند؛ همهٔ غریبانی که در آنجا هستند به سرزمین خود فرار کنند، چون شمشیر دشمن امان نخواهد داد. | 16 |
و از بابل، برزگران و آنانی را که داس را در زمان درو بکار میبرند منقطع سازید. و از ترس شمشیر برنده هرکس بسوی قوم خود توجه نماید و هر کس به زمین خویش بگریزد. | ۱۶ |
«قوم اسرائیل مانند گوسفندانی هستند که مورد حملهٔ شیران قرار گرفتهاند. اول پادشاه آشور آنها را درید، سپس نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل، استخوانهای ایشان را خرد کرد. | 17 |
«اسرائیل مثل گوسفند، پراکنده گردید. شیران او را تعاقب کردند. اول پادشاه آشور او راخورد و آخر این نبوکدرصر پادشاه بابل استخوانهای او را خرد کرد.» | ۱۷ |
از این رو من، خداوند لشکرهای آسمان، خدای اسرائیل، پادشاه بابِل و سرزمین او را مجازات خواهم کرد، همانطور که پادشاه آشور را مجازات نمودم؛ | 18 |
بنابراین یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: «اینک من بر پادشاه بابل و بر زمین او عقوبت خواهم رسانید چنانکه بر پادشاه آشور عقوبت رسانیدم. | ۱۸ |
و قوم اسرائیل را به سرزمین خودشان باز خواهم گرداند تا مانند گوسفندان در چراگاههای کرمل و باشان چرا کنند و بار دیگر در کوههای افرایم و جلعاد شادی نمایند. | 19 |
و اسرائیل را به مرتع خودش باز خواهم آورد و در کرمل و باشان خواهد چرید و بر کوهستان افرایم و جلعاد جان او سیر خواهد شد. | ۱۹ |
در آن زمان در اسرائیل و یهودا گناهی پیدا نخواهد شد، چون گناه بازماندگانشان را خواهم آمرزید. | 20 |
خداوند میگوید که در آن ایام و در آن زمان عصیان اسرائیل را خواهند جست و نخواهد بودو گناه یهودا را اما پیدا نخواهد شد، زیرا آنانی راکه باقی میگذارم خواهم آمرزید. | ۲۰ |
«ای مردان جنگی، بر ضد سرزمین مراتایم و اهالی فقود برخیزید! همچنانکه دستور دادهام، همه را بکشید و از بین ببرید. | 21 |
«بر زمین مراتایم برآی یعنی بر آن و برساکنان فقود. خداوند میگوید: بکش و ایشان راتعاقب نموده، بالکل هلاک کن و موافق هرآنچه من تو را امر فرمایم عمل نما. | ۲۱ |
بگذارید فریاد جنگ و نالهٔ نابودی از آن سرزمین برخیزد! | 22 |
آواز جنگ وشکست عظیم در زمین است. | ۲۲ |
بابِل، مانند چکشی تمام جهان را خرد کرد، ولی حال، آن چکش، خود شکسته و خرد شده است. بابِل در میان قومها مطرود و منزوی گردیده است! | 23 |
کوپال تمام جهان چگونه بریده و شکسته شده و بابل در میان امتها چگونه ویران گردیده است. | ۲۳ |
ای بابِل، بدون آنکه بدانی، در دامی که برایت گذاشته بودم گرفتار شدهای، چون با من دشمنی نمودی! | 24 |
ای بابل ازبرای تو دام گستردم و تو نیز گرفتار شده، اطلاع نداری. یافت شده، تسخیر گشتهای چونکه باخداوند مخاصمه نمودی. | ۲۴ |
«خداوند اسلحهخانهٔ خود را گشوده و اسلحهٔ خشم و غضب خود را بیرون آورده است. زیرا خداوند لشکرهای آسمان با مردم بابِل کار دارد. | 25 |
خداونداسلحه خانه خود را گشوده، اسلحه خشم خویش را بیرون آورده است. زیرا خداوند یهوه صبایوت با زمین کلدانیان کاری دارد. | ۲۵ |
از سرزمینهای دور دست به جنگ بابِل بیایید! انبارهای غلهاش را خالی کنید؛ دیوارهایش را فرو ریزید، خانههایش را ویران سازید؛ همه جا را با خاک یکسان کنید؛ چیزی باقی نگذارید! | 26 |
بر او از همه اطراف بیایید و انبارهای او را بگشایید، او را مثل توده های انباشته بالکل هلاک سازید و چیزی ازاو باقی نماند. | ۲۶ |
سربازانش را بکشید، همه را از دم تیغ بگذرانید. وای برحال بابِلیها! زمان نابودیشان فرا رسیده است! | 27 |
همه گاوانش را به سلاخ خانه فرود آورده، بکشید. وای بر ایشان! زیرا که یوم ایشان و زمان عقوبت ایشان رسیده است. | ۲۷ |
«ولی قوم من از بابِل جان به در خواهند برد. ایشان به سرزمین خود باز خواهند گشت تا خبر دهند که من چگونه از کسانی که خانهام را خراب کردهاند، انتقام گرفتهام. | 28 |
آوازفراریان و نجاتیافتگان از زمین بابل مسموع میشود که از انتقام یهوه خدای ما و انتقام هیکل او در صهیون اخبار مینمایند. | ۲۸ |
«کمانداران و تیراندازان را جمع کنید تا به بابِل بیایند و شهر را محاصره کنند، طوری که هیچکس نتواند بگریزد. همان بلایی را که بابِل بر سر دیگران آورد، بر سرش بیاورید، چون از روی تکبر، به من، خداوند مقدّس اسرائیل بیاحترامی کرده است. | 29 |
تیراندازان را به ضد بابل جمع کنید. ای همگانی که کمان را زه میکنید، در برابر او از هر طرف اردو زنید تااحدی رهایی نیابد و بر وفق اعمالش او را جزا دهید و مطابق هرآنچه کرده است به او عمل نمایید. زیرا که به ضد خداوند و به ضد قدوس اسرائیل تکبر نموده است. | ۲۹ |
بنابراین جوانان او در کوچهها افتاده، خواهند مرد و همهٔ مردان جنگیاش کشته خواهند شد.» | 30 |
لهذا خداوندمی گوید که جوانانش در کوچه هایش خواهندافتاد و جمیع مردان جنگیش در آن روز هلاک خواهند شد. | ۳۰ |
خداوند لشکرهای آسمان میفرماید: «ای قوم مغرور، من بر ضد تو هستم، چون روز مکافاتت رسیده است. | 31 |
«اینک خداوند یهوه صبایوت میگوید: ای متکبر من برضد تو هستم. زیرا که یوم تو و زمانی که به تو عقوبت برسانم رسیده است. | ۳۱ |
ای سرزمین متکبر، تو لغزیده، فرو خواهی افتاد و هیچکس تو را بر پا نخواهد کرد. من در شهرهای بابِل آتشی خواهم افروخت که همه چیز را در اطراف خود بسوزاند.» | 32 |
و آن متکبر لغزش خورده، خواهد افتاد و کسی او رانخواهد برخیزانید و آتش در شهرهایش خواهم افروخت که تمامی حوالی آنها را خواهدسوزانید. | ۳۲ |
خداوند لشکرهای آسمان میفرماید: «بر مردم اسرائیل و یهودا ظلم شده است. آنانی که ایشان را اسیر کردهاند، سخت مراقبشان هستند و نمیگذارند رهایی یابند. | 33 |
یهوه صبایوت چنین میگوید: بنیاسرائیل و بنی یهودا با هم مظلوم شدند و همه آنانی که ایشان را اسیر کردند ایشان را محکم نگاه میدارند و از رها کردن ایشان ابا مینمایند. | ۳۳ |
ولی من که نجاتدهندۀ ایشان میباشم، نیرومندم و نامم خداوند لشکرهای آسمان میباشد و از ایشان حمایت نموده، آرامش و آزادی را به ایشان باز خواهم گرداند. اما اهالی بابِل، هرگز روی آرامش را نخواهند دید!» | 34 |
اماولی ایشان که اسم او یهوه صبایوت میباشدزورآور است و دعوی ایشان را البته انجام خواهدداد و زمین را آرامی خواهد بخشید و ساکنان بابل را بیآرام خواهد ساخت. | ۳۴ |
خداوند میفرماید: «شمشیر هلاکت بر ساکنان بابِل و بر بزرگان و حکیمانش فرو خواهد آمد. | 35 |
خداوند میگوید: شمشیری بر کلدانیان است و بر ساکنان بابل وسرورانش و حکیمانش. | ۳۵ |
تمام حکیمان دروغینش، احمق خواهند شد! در دل مردان شجاع جنگیاش ترس و هراس خواهد افتاد! | 36 |
شمشیری بر کاذبان است و احمق خواهند گردید. شمشیری برجباران است و مشوش خواهند شد. | ۳۶ |
اسبها و ارابههایش در جنگ از بین خواهند رفت و سربازان مزدورش مانند زنان، از ترس ضعف خواهند کرد. خزانههایش نیز همه غارت خواهند شد؛ | 37 |
شمشیری بر اسبانش و بر ارابه هایش میباشدو بر تمامی مخلوق مختلف که در میانش هستند ومثل زنان خواهند شد. شمشیری بر خزانه هایش است و غارت خواهد شد. | ۳۷ |
حتی ذخایر آبش نیز از بین خواهند رفت. چون تمام سرزمین از بتها پر است و مردم دیوانهوار به آنها عشق میورزند. | 38 |
خشکسالی برآبهایش میباشد و خشک خواهد شد زیرا که آن زمین بتها است و بر اصنام دیوانه شدهاند. | ۳۸ |
«از این رو بابِل، لانهٔ شترمرغها و شغالها و مسکن حیوانات وحشی خواهد شد. دیگر هرگز انسانی در آن زندگی نخواهد کرد و برای همیشه ویران خواهد ماند. | 39 |
بنابراین وحوش صحرا با گرگان ساکن خواهندشد و شترمرغ در آن سکونت خواهد داشت و بعداز آن تا به ابد مسکون نخواهد شد و نسلا بعدنسل معمور نخواهد گردید.» | ۳۹ |
همانگونه که شهرهای سدوم و عموره و آبادیهای اطراف آنها را از بین بردم، بابِل را نیز ویران خواهم ساخت و دیگر کسی در آنجا زندگی نخواهد کرد.» این است فرمودۀ خداوند. | 40 |
خداوندمی گوید: «چنانکه خدا سدوم و عموره وشهرهای مجاور آنها را واژگون ساخت، همچنان کسی آنجا ساکن نخواهد شد و احدی از بنی آدم در آن ماوا نخواهد گزید. | ۴۰ |
«بنگرید! سپاهی بزرگ از طرف شمال میآید! پادشاهان بسیار از سرزمینهای مختلف برای جنگ مهیا میشوند. | 41 |
اینک قومی از طرف شمال میآیند و امتی عظیم و پادشاهان بسیار ازکرانه های جهان برانگیخته خواهند شد. | ۴۱ |
آنها سلاحهای خود را برداشتهاند و برای کشتار آمادهاند. ایشان سنگدلند و به کسی رحم نمیکنند! فریاد آنان مانند خروش دریاست. ای بابِل، ایشان سوار بر اسب، به تاخت به جنگ تو میآیند. | 42 |
ایشان کمان و نیزه خواهند گرفت. ایشان ستم پیشه هستند و ترحم نخواهند نمود. آواز ایشان مثل شورش دریا است و بر اسبان سوار شده، در برابرتوای دختر بابل مثل مردان جنگی صف آرایی خواهند نمود. | ۴۲ |
«وقتی خبر به پادشاه بابِل برسد، دستهایش سست شده، زانوهایش خواهد لرزید و همچون زنی که درد زایمان داشته باشد، به خود خواهد پیچید. | 43 |
پادشاه بابل آوازه ایشان راشنید و دستهایش سست گردید. و الم و درد او رامثل زنی که میزاید درگرفته است. | ۴۳ |
«همانگونه که شیری از جنگلهای اردن بیرون میآید و ناگهان به گوسفندان در حال چریدن هجوم میآورد، من نیز ناگهان بر بابِلیها هجوم آورده، ایشان را از سرزمینشان بیرون خواهم راند. آنگاه شخص مورد نظر خود را تعیین خواهم نمود تا بر ایشان حکومت کند. زیرا کیست که مثل من باشد و کیست که بتواند از من بازخواست کند؟ کدام رهبر است که با من مخالفت نماید؟ | 44 |
اینک اومثل شیر از طغیان اردن به آن مسکن منیع برخواهد آمد زیرا که من ایشان را در لحظهای ازآنجا خواهم راند. و کیست آن برگزیدهای که او رابر آن بگمارم؟ زیرا کیست که مثل من باشد وکیست که مرا به محاکمه بیاورد و کیست آن شبانی که به حضور من تواند ایستاد؟» | ۴۴ |
بنابراین، ارادهٔ من دربارهٔ بابِل و مردم آن این است که دشمن، آنها و حتی کودکانشان را به زور ببرد، و همه چیزشان را نابود کند. | 45 |
بنابراین مشورت خداوند را که درباره بابل نموده است وتقدیرهای او را که درباره زمین کلدانیان فرموده است بشنوید. البته ایشان صغیران گله را خواهندربود و هر آینه مسکن ایشان را برای ایشان خراب خواهد ساخت. | ۴۵ |
از صدای شکست بابِل، زمین خواهد لرزید و قومها فریاد مردم آن را خواهند شنید.» | 46 |
از صدای تسخیر بابل زمین متزلزل شد و آواز آن در میان امتها مسموع گردید. | ۴۶ |