למנצח לידיתון מזמור לדוד אמרתי אשמרה דרכי מחטוא בלשוני אשמרה לפי מחסום בעד רשע לנגדי׃ | 1 |
برای رهبر سرایندگان، یِدوتون: مزمور داوود. به خود گفتم: «مواظب رفتارم خواهم بود و احتیاط خواهم کرد تا با زبان خود خطا نورزم. مادامی که آدم بدکار نزدیک من است سخن نخواهم گفت.» |
נאלמתי דומיה החשיתי מטוב וכאבי נעכר׃ | 2 |
من گنگ و خاموش بودم، حتی از سخن گفتن دربارهٔ چیزهای خوب خودداری میکردم؛ ولی درد من باز هم شدیدتر شد. |
חם לבי בקרבי בהגיגי תבער אש דברתי בלשוני׃ | 3 |
هر چه بیشتر دربارهاش میاندیشیدم اضطرابم بیشتر میشد و آتش درونم شعلهورتر میگردید. سرانجام به سخن آمدم و گفتم: |
הודיעני יהוה קצי ומדת ימי מה היא אדעה מה חדל אני׃ | 4 |
«خداوندا، پایان عمرم را بر من معلوم ساز و اینکه ایام زندگانی من چقدر است تا بدانم که چقدر فانی هستم!» |
הנה טפחות נתתה ימי וחלדי כאין נגדך אך כל הבל כל אדם נצב סלה׃ | 5 |
تو عمرم را به اندازهٔ یک وجب ساختهای و زندگانیم در نظر تو هیچ است. عمر انسان همچون نفسی است که برمیآید و نیست میگردد! |
אך בצלם יתהלך איש אך הבל יהמיון יצבר ולא ידע מי אספם׃ | 6 |
عمر انسان مانند سایه زودگذر است و او بیهوده خود را مشوش میسازد. او مال و ثروت جمع میکند، بدون آنکه بداند چه کسی از آن استفاده خواهد کرد. |
ועתה מה קויתי אדני תוחלתי לך היא׃ | 7 |
خداوندا، اکنون دیگر به چه امیدوار باشم؟ تنها امیدم تو هستی. |
מכל פשעי הצילני חרפת נבל אל תשימני׃ | 8 |
مرا از همهٔ گناهانم برهان و نگذار احمقان به من بخندند. |
נאלמתי לא אפתח פי כי אתה עשית׃ | 9 |
من سکوت اختیار میکنم و زبان به شکایت نمیگشایم، زیرا این مصیبت را تو بر من عارض کردهای. |
הסר מעלי נגעך מתגרת ידך אני כליתי׃ | 10 |
بلای خود را از من دور کن، زیرا از ضرب دست تو تلف میشوم. |
בתוכחות על עון יסרת איש ותמס כעש חמודו אך הבל כל אדם סלה׃ | 11 |
تو انسان را به سبب گناهانش توبیخ و تادیب میکنی؛ آنچه را که او به آن دل بسته است نابود میکنی، درست همانگونه که بید لباس را نابود میکند. آری، عمر انسان بادی بیش نیست. |
שמעה תפלתי יהוה ושועתי האזינה אל דמעתי אל תחרש כי גר אנכי עמך תושב ככל אבותי׃ | 12 |
خداوندا، دعای مرا بشنو و به فریادم برس؛ اشکهایم را نادیده نگیر. در این دنیا مسافری بیش نیستم؛ غریبم، غریب مانند اجداد خود؛ مرا نزد خود پناه بده. |
השע ממני ואבליגה בטרם אלך ואינני׃ | 13 |
غضب خود را از من برگردان؛ بگذار پیش از آنکه از این دنیا بروم و دیگر نباشم، بار دیگر روی شادی و نشاط را ببینم! |